احادیث ائمه


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
باسلام به وبلاگ من خوش آمدید!!
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 599
تعداد نظرات : 8
تعداد آنلاین : 1



تبلیغات
وصیتنامه شهدا
مواظبتم..
نویسنده : فهیمه
تاریخ : شنبه 13 دی 1393

 

 

چه احساس خوبیه وقتی می شنویم کسی می گوید : مواظب خودت باش اما خیلی بهتر از اون اینه که می شنویم کسی می گوید : خودم همیشه مواظبتم !

 

 

مردی جهانديده چهار فرزند داشت. براي آنكه درسي از زندگي به آنها بياموزد آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی‌ای فرستاد که در فاصله‌ای دور از خانه شان روییده بود.

پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند. سپس پدر همه را فراخواند، از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند. پسر اول گفت: درخت زشتی بود، خمیده و درهم پیچیده. پسر دوم گفت: نه… درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن.

پسر سوم توضيح داد: نه… درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین… و با شکوه ترین صحنه‌ای بود که تا به امروز دیده‌ام. و سرانجام پسر آخري گفت: نه!!! درخت بالغی بود پربار از میوه ها… پر از زندگی و زایش

 

مرد لبخندی زد و گفت: همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید!

شما نمی توانید درباره یک درخت یا یک انسان بر اساس یک فصل قضاوت کنید. لذت، شوق و عشقی که از زندگی‌شان بر می‌آید فقط در انتها نمایان می‌شود، وقتی همه فصل‌ها آمده و رفته باشند!

بنابراين اگر در زمستان تسلیم شوید، امید شکوفایی بهار، زیبایی تابستان و باروری پاییز را از کف داده اید! مبادا بگذاری درد و رنج یک فصل، زیبایی و شادی تمام فصل های دیگر را نابود کند!

و تو اي دوست من زندگی را فقط با فصل های دشوارش نبین؛ در راه های سخت پایداری کن. لحظه های بهتر بالاخره از راه می رسند.

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: نیایش , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خدایا....
نویسنده : فهیمه
تاریخ : دو شنبه 10 آذر 1393

خدایا...

خواستم بگویم تنهایم ،

اما نگاه خندانت مرا شرمگین کرد ؛

 

چه کسی بهتر از تو ... ؟



:: موضوعات مرتبط: نیایش , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ﮐﺎش مےداﻧﺴﺘﻢ
نویسنده : فهیمه
تاریخ : دو شنبه 10 آذر 1393

ﮐﺎش مےداﻧﺴﺘﻢ اﮐﻨﻮن ﮐﻪ واژه ﻫﺎےزﻻل
ﻋﺸﻖ را ﺑﺮاﯾﺖ ﺣﮏ مےﮐﻨﻢ ﮐﺠﺎﯾﯽ؟
درﺣﺎل ﻋﺒﻮر ازﮐﺪاﻣﯿﻦ ﺟﺎده بےاﻧﺘﻬﺎے
دلتنگے هستے؟
ﺑﺎاﯾﻨﮑﻪ ﻫﯿﭻﮔﺎه ﻧﺪﯾﺪﻣﺖ اﻣﺎﻏﺮﺑﺖ ﻧﮕﺎﻫﺖ
را مےﺷﻨﺎﺳﻢ...
اوخواهدآمد؛کافیست از مهدے باورے به
مهدے یاورے برسیم

«اللّهم عجل لولیک الفرج »



:: موضوعات مرتبط: نیایش , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تحریم....
نویسنده : فهیمه
تاریخ : دو شنبه 10 آذر 1393

خدا ما را از دیدار امام زمان محروم کرد!

ولی بعضی از ما از این تحریم

به اندازه تحریم آمریکا

صدایمان در نیامد و ناله نزدیم!

 

اللهم عجل لولیک الفرج



:: موضوعات مرتبط: نیایش , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
در انتظار تو چشمم هميشه باراني ست
نویسنده : فهیمه
تاریخ : دو شنبه 10 آذر 1393

در انتظار تو چشمم هميشه باراني ست


و بي تو حال و هواي دلم چه طوفاني ست


بيا كه خيري از اين زندگي نمي بينم


كه لحظه لحظه ي عمرم پراز پريشاني ست


هواي خيمه ي قلبم بدون تو سرد است


بهار،پيش دو چشمم شب زمستاني ست


ز جاده اي كه گذر كرده اي مسافرعشق


ببين كه جاي قدومت چقدر نورانی ست


دعاي ندبه ي هر صبح جمعه ام آقا


به قصد آمدن تو براي مهماني ست


بيا كه ماه عزاي شهيد بي سر شد


بيا ببار كه هنگام مرثیه خواني ست


اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم



:: موضوعات مرتبط: نیایش , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
الهی ...
نویسنده : فهیمه
تاریخ : دو شنبه 10 آذر 1393

الهی دردهایی هست كه با هیچ گوشی نمیتوان گفت

گفتنی‌هایی هست كه هیچ قلبی محرم آن نیست...

الهی تلاش‌هایی هست كه جز به مددتو ثمر نمی‌بخشد

تغییراتی هست كه جز به تقدیر تو ممكن نیست

دعاهایی هست كه جز به آمین تو اجابت نمی‌شود

الهی قدم‌های گمشده‌ای دارم كه تنها هدایتگرش تویی

افكار آشفته‌ای دارم، كه تنها سامان دهنده‌اش تویی

الهی مرا تو دعا كن

برای من تو دعا كن

دعای مرا تو دعا كن



:: موضوعات مرتبط: نیایش , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
شکایتم بخداوند
نویسنده : فهیمه
تاریخ : یک شنبه 2 آذر 1393

بر خاکي نشسته بودم ؛
که خدا آمد و کنارم نشست !
گفت : مگر کودک شده اي !؟
که با خاک بازي ميکني ! 
گفتم : نه ! ولي . . .
از بازي آدمهايت خسته شده ام ! . . .
همان هايي که حس مي کنند هنوز خاکم ! . . .
و روح تو در من دَميده نشده ! . . .
من با اين خاک بازي ميکنم ،
تا آدمهايت را بازي ندهم !

خدا خنديد ! . . .
پرسيدم خدايا ؛
چرا از آتش نيستم !؟
تا هرکه قصد بازي داشت را بسوزانم !

خدا امّـا ساکت بود !
گويا از من دلخور شده بود ! گفت :

تو را از خاک آفريدم
تا بسازي ! . . . نه بسوزاني ! . . .

تو را از خاک ازعنصري برتر ساختم . . .

از خاک ساختم
که با آب گـِل شوي و زندگي ببخشي . . .

از خاک که اگر آتشت بزنن ! . . .
بازهم زندگي ميکني و پخته تر ميشوي . . .

باخاک ساختمت تا همراه باد برقصي . . .

تو را ازخاک ساختم
تا اگر هزار بار آتش و آب و باد تو را بازي داد ! . . .
تو برخيزي ! . . .
سر برآوري ! . . .
در قلبت دانهٔ عشق بکاري ! . . .
و رشد دهي و از ميوهٔ شيرينش لذت ببري ! . . .

تو از خاکي ! . . .
پس به خاکي بودنت ببال . . .
و من هيچ نداشتم !
براي گفتن به خدا ! . . .



:: موضوعات مرتبط: نیایش , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : فهیمه
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393



بزرگ شدیم و فهمیدیم بابابزرگ دیگر هیچگاه باز نخواهد گشت، آنطور که مادر گفته بود!
 


بزرگ شدیم و فهمیدیم چیزهایی ترسناک تر از تاریکی هم هست…

 

بزرگ شدیم…

به اندازه ای که فهمیدیم پشت هر خنده ی مادر هزار گریه بود!

و پشت هر قدرت پدر یک بیماری نهفته…

 

بزرگ شدیم و یافتیم که مشکلاتمون دیگر در حد یک شکلات، یک لباس یا کیف نیست…

و این که دیگر دستهایمان را برای عبور از جاده نخواهند گرفت و یا حتی برای عبور از پیج و خم های زندگی!!!

 
 

بزرگ شدیم و فهمیدیم که این تنها ما نبودیم که بزرگ شدیم، بلکه والدین ماهم همراه با ما بزرگ شده اند و چیزی نمانده که بروند!

و یا هم اکنون رفته اند…

 


خیلی بزرگ شدیم وقتی فهمیدیم سخت گیری مادر عشق بود

غضبش عشق بود

و تنبیه اش عشق…

 


خیلی بزرگ شدیم وقتی فهمیدیم پشت لبخند پدر خمیدگی قامت اوست!

 

 

عجیب دنیایی ست
و عجیب تر از دنیا چیست و چه کوتاه ست عمر






معذرت میخواهم فیثاغورس!

پدر سخت ترین معادلات ست!

 
 

معذرت میخواهم نیوتن!

راز جاذبه، مادر است!

 

 
معذرت میخواهم أدیسون!

اولین چراغهای زندگی ما، پدرو مادر هستند…




:: موضوعات مرتبط: نیایش , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : فهیمه
تاریخ : جمعه 30 آبان 1393


خداوند طوطی و کلاغ را در یک شب آفرید،
هردو را سیاه و زشت آفرید،
ولی طوطی اعتراض کرد وزیبا شد
اما کلاغ به رضایه خدا راضی شد.
اکنون کلاغ آزاد است و اما طوطی در قفس
پس راضی باشین به رضای خدا



Heart_mi Heart_mi Heart_mi Heart_mi Heart_mi Heart_mi Heart_mi

پیامی از طرف خدا:
امروز همه مسائلت را به من بسپار
من آنها را حل میکنم
تنها آرام باش و شاد زندگی کن
اینگونه بیشتر دوستت دارم



Heart_mi Heart_mi Heart_mi Heart_mi Heart_mi Heart_mi Heart_mi


روی هر پله که باشی خدا یه پله از تو بالاتره
نه به خاطر اینکه خداست
به خاطر اینکه دستت رو بگیره



Heart_mi Heart_mi Heart_mi Heart_mi Heart_mi Heart_mi Heart_mi


هر گاه خداوند تو را به لبه پرتگاه هدایت کرد
به خداوند اطمینان کن
چون یا تو را از پشت خواهد گرفت
یا به تو پرواز کردن خواهد آموخت


Heart_mi Heart_mi Heart_mi Heart_mi Heart_miHeart_mi Heart_mi


بخاطر بسپار همراهی خدا با
انسان مثل نفس کشیدن است:
آرام
بی صدا
همیشگی


Heart_mi Heart_mi Heart_mi Heart_mi Heart_mi Heart_mi Heart_mi

خدا را گفتم:
بگذار جهان را قسمت کنیم
آسمون مال تو
زمین مال من!
خدا خندید و گفت:
تو بندگی کن همه دنیا مال تو
من هم مال تو
Heart_mi










:: موضوعات مرتبط: نیایش , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خدایا...
نویسنده : فهیمه
تاریخ : سه شنبه 27 آبان 1393

ميدوني وقتي خدا داشت بدرقمون ميکرد، چي گفت؟
گفت: جايي که داري ميري
غرورت رو مي شکنن، و به احساس پاکت سيلي ميزنن نکنه ناراحت بشي!!؟...

من تو کوله پشتيت عشق گذاشتم، تا ببخشي... خنده گذاشتم، تا بخندي...
اشک گذاشتم، تا گريه کني... و مرگ گذاشتم، تا بدوني دنيا ارزش بدي کردن رو نداره...



:: موضوعات مرتبط: نیایش , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
شهید منتظر مرگ نمی‌ ماند....
نویسنده : فهیمه
تاریخ : دو شنبه 26 آبان 1393

 

 

شهید منتظر مرگ نمی‌ ماند، يلكه اوست که مرگ را برمی‌ گزیند. 
 
شهید پیش از آنکه مرگ ناخواسته به سراغ او بیاید، 
 
به اختیار خویش می‌ میردو لذت زیستن را نیز می یابد 
 
نه همانند  کسي که دغدغه مرگ حتی آنی او را به خود  وا نمی‌ گذاردش

 و خود را به ریسمان پوسیده غفلت می‌آویزد
 
 
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
 

میگویند نوشته ها از گفته ها معتبر ترند ...

دوازده هزار نامه ی دعوت نوشتند ،

ولی با بیش از سی هزار نیزه و شمشیر به استقبال رفتند !

آقای من ، راز بی نشانی بودن ات را اکنون میفهمم ؛

کاش نامه هایی که تمبر صداقت نداشتند هیچگاه به نشانی نمی رسیدند...

 

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

امام خامنه ای(مدظله): هدف دشمن اینست که مردم احساس کنند راه حل مشکلات 

، سازش با غرب است و از درون ، نظام را برای سازش تحت فشار

 قرار دهند همه باید هوشیار باشند
فتنه جدیدی در راه است.

 

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

 



:: موضوعات مرتبط: نیایش , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
آرامش در پرتو نیایش
نویسنده : فهیمه
تاریخ : سه شنبه 20 آبان 1393

 

ای خدای مهربان، نمی دانم چه حكمتی داشته است اینكه تو با آن همه عظمت و بزرگی ات كه در مخیله هیچ كس نمی گنجد اجازه داده ای كه بنده ای ناچیز این چنین بی واسطه با تو سخن بگوید. مقام كبریایی تو كجا و بنده حقیر كجا؟ عرش اعلی كجا و زمین خاكی كجا؟ حی لایموت كجا و عبد فانی كجا؟ ذات پاك و مقدس كجا و موجود سراسر تقصیر كجا؟

اما می دانم هر چه هست تو فراتر از آنی كه عظمت لطف تو را تجسم كنم. خدایا، اگر تو اجازه نمی دادی این چنین صمیمانه و خودمانی با تو گفتگو كنم، آنگاه باید در گفتگو با چه كسی دلم را تسكین می دادم؟ به كدام رحمت بی انتها متوصل می شدم تا در مشكلات و گرفتاری های دنیا احساس نومیدی و شكست در وجودم رخنه نكند؟ كدام محرم راز را پیدا می كردم كه تمام آشكار و نهانم را بداند و آنها را به هیچ كس نگوید؟ چه پناهگاهی را می یافتم كه هرگاه مرتكب اشتباه و لغزشی می شدم، به درگاه او پناه می بردم و با خلوص دل نزد او اعتراف می كردم و طلب عفو  و رحمت؟

عشق

خدایا تو خودت می دانی كه هرگاه من به نماز می ایستم آنچنان در افكارم غوطه ور می شوم كه گویی هزاران خدا دارم! و اما تو آنچنان به كلماتم گوش فرا می دهی كه گویا همین یك بنده را داری! نمی دانم چه سری در این نهفته است؟ اما هر چه باشد من مخلوق توام و تو كاملا بر خلقتم آگاه! تو به آنچه در وجودم آفریده ای آگاهی و من از دسترسی به انچه حكمت بالغه ات بوده، عاجز!خدایا اگر در زمان هم صحبت شدن با تو افكارم در دنیا و مادیات غوطه ور است، نه از سر این است كه من چنین خواسته ام، بلكه ناتوانی من را در درك عظمت و مقامی كه در مقابل او ایستاده ام می رساند. مقامی كه بندگان مخلصت وقتی در آن قرار می گیرند، فقط تو را می بینند و بس. چنان محو وجود تو می شوند كه كشیدن تیر را از پای خویش حس نمی كنند!می خواهم بگویم كه از اینكه اجازه دادی در شبانه روز پنج بار بدون واسطه و رو در رو با تو سخن بگویم سپاسگذارم و امیدوارم كه این نعمت عظمی را از من دریغ نكنی. می خواهم بگویم كه " لا تزق قلوبنا بعد اذ  هدیتنا"می خواهم بگویم گر چه عبادت و بندگی من در مقابل لطف و كرم تو پشیزی نمی ارزد، اما تو در "یوم یقوم الحساب" از سر لطف و كرمت با من رفتار كن، چون اگر میزان عبادات و اعمال من باشد خسر الدنیا و الاخره خواهم بود و اگر میزان بخشش تو باشد، آنگاه: رسد آدمی به جایی كه بجز خدا نداند. 



:: موضوعات مرتبط: نیایش , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
پروردگارت ... با عشق !
نویسنده : فهیمه
تاریخ : سه شنبه 20 آبان 1393

پیامی از سوی خدا به بنده های دل شکسته.... 

 
پله پله تا ملاقات خدا

می دانم هر از گاهی دلت تنگ می شود. همان دل های بزرگی که جای من در آن است، آن قدر تنگ می شود که حتی یادت می رود من آنجایم.

دلتنگی هایت را از خودت بپرس و نگران هیچ چیز نباش!

هنوز من هستم.

هنوز خدایت همان خداست!

هنوز روحت از جنس من است!

اما من نمی خواهم تو همان باشی!

تو باید در هر زمان بهترین باشی.

نگران شکستن دلت نباش!

می دانی؟ شیشه برای این شیشه است چون قرار است بشکند.

و جنسش عوض نمی شود ...

و می دانی که من شکست ناپذیر هستم ...

و تو مرا داری ...برای همیشه!

چون هر وقت گریه می کنی دستان مهربانم چشمانت را می نوازد ...

چون هر گاه تنها شدی، تازه مرا یافته ای ...

چون هرگاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوارت را بشنوم،

صدای خرد شدن دیوار بین خودم و تو را شنیده ام!

درست است مرا فراموش کردی، اما من حتی سر انگشتانت را از یاد نبردم!

دلم نمی خواهد غمت را ببینم ...

می خواهم شاد باشی ...

این را من می خواهم ...

تو هم می توانی این را بخواهی. خشنودی مرا.

من گفتم : وجعلنا نومکم سباتا (ما خواب را مایه آرامش شما قرار دادیم)

و من هر شب که می خوابی روحت را نگاه می دارم تا تازه شود ...

نگران نباش! دستان مهربانم قلبت را می فشارد.

شب ها که خوابت نمی برد فکر می کنی تنهایی ؟

اما، نه من هم دل به دلت بیدارم!

فقط کافیست خوب گوش بسپاری!

و بشنوی ندایی که تو را فرا می خواند به زیستن!

پروردگارت ...

با عشق !



:: موضوعات مرتبط: نیایش , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خدایا..
نویسنده : فهیمه
تاریخ : یک شنبه 4 آبان 1393

خدایا،در غم و درد شخصی می سوختم . تو آنچنان در دردها
و غم های زجر دیدگان و محرومین و دلشکستگان غرقم کردی
که دردها و غم های شخصی را فراموش کردم .
تو مرا با زجر و شکنجه همه محرومین و مظلومین تاریخ آشنا کردی .
از این راه، تو مرا با علی (ع) آشنا کردی، حسین(ع) را
 به من شناساندی ، با دردها و غم های زینب(س)
آشنایم کردی،تو مرا با تاریخ درآمیختی.
ومن خود را در تاریخ فراموش کردم و با ازلیت و ابدیت یکی شدم،
از این نعمت بزرگ تو را شکر میکنم.
خدایا، تو را شکر میکنم که به من توکل و رضا اعطا کردی
و در سخت ترین طوفان ها و خطر ناک ترین گرداب ها آنچنان
به من اطمینان و آرامش دادی که با سرنوشت و همه پستی ها
و بلندی هایش آشتی کردم و به آنچه تو برمن مقدر کرده ای رضا دادم .
 آنچه را دوست داشتم و تو گرفتی ، با آسودگی پذیرفتم و آنچه
را نداشتم و تو رحمت کردی ، بر آن شکر گذاشتم .
از ناراحتی معدوم آسودم و از قید تعلقات زودگذر آزاد شدم
و از بند دلهره های کشنده رستم و دانستم که
سرنوشت من و حیات من و عزت و ذلت من به دست تو است ،
لذا از ناراحتی های فراوان آزاد شدم.
نیایش های شهید چمران............!



:: موضوعات مرتبط: نیایش , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تو میگویی....
نویسنده : فهیمه
تاریخ : یک شنبه 4 آبان 1393
تو می گویی باران صدای پای اجابت است؛
خداوندا
من با تمام وجود به تو نیازمندم
مرا درياب پروردگار مهربانم
 
 


:: موضوعات مرتبط: نیایش , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
چه نوع آرایش استفاده کنیم
نویسنده : فهیمه
تاریخ : یک شنبه 4 آبان 1393
از دختــــر جوانى پرسیدند: از چه نوع آرایشى استفاده مى كنى؟
گفت اینــــها رو به كار مى برم:
ﺑراى لبانم ..................... رﺍﺳﺘــــــگویى
براى صدایم .................. ذكــــــر الله
براى چشمانم ................ ﭼـــــــــشم پوشــــــــى از حرامــــــات
ﺑراى ﺩﺳﺘانم .................. كـــــــــــــمك و یارى به مستمندان
براى پاهایم .................. ایــــــــــــــستادن براى نماز
براى قامتم ................... ســــــجده بردن براى الله
براى قلبم...................... حــــب الله
ﺑراى عقلم .......... ... .. .
 
 
 


:: موضوعات مرتبط: نیایش , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

صفحه قبل 1 صفحه بعد

تقویم واوقات شرعی
" >اوقات شرعی
//Ashoora.ir|Shohada Beginsوصیت شهدا" >وصیتنامه شهدا

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

مشاوره






آمار مطالب

:: کل مطالب : 599
:: کل نظرات : 8

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 3

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز :
:: باردید دیروز :
:: بازدید هفته :
:: بازدید ماه :
:: بازدید سال :
:: بازدید کلی :

RSS

Powered By
loxblog.Com