یکی از سنتهای الهی که به نوعی غافلگیری برخی از بندگان است، "استدراج" نام دارد. در اصطلاح دینى، مراد از استدراج این است که خداوند کفار، گناهکاران و نافرمانان جسور و بی شرم را سریع گرفتار عقوبت نمی کند و این بر غرور آنها می افزاید و عقوبت را سختتر مىسازد که به نوعی عذاب تدریجی است.
بیه گزارش جهان به نقل از رسا، یکی از سنتهای الهی که به نوعی غافلگیری برخی از بندگان است، "استدراج" نام دارد. استدراج در لغت به معناى این است که کسى در صدد بر آید پله پله و به تدریج از مکانى و یا امرى بالا برود یا پائین آید و یا نسبت به آن نزدیک شود.
در اصطلاح دینى، مراد از استدراج این است که خداوند گناهکاران و نافرمانان جسور و بى شرم را سریع گرفتار عقوبت نمىکند و این بر بر غرور آنها مى افزاید و عقوبت را سختتر مى سازد.
خیلیها را میبینیم که دین و ایمان درست و حسابی ندارند و در عمل به احکام دینی هم به شدت بیاعتنا هستند، ولی در عین حال از موقعیت دنیایی خوبی برخوردارند و تقریباً همه چیز بر وفق مرادشان است؛ به عبارتی هر چه گناه و غفلتشان بیشتر میشود، نعمتهای بیشتری هم عائدشان میشود. این همان استدراج است و نتیجهاش عذاب الهی را به دنبال دارد؛ البته خود این استدراج در واقع عذاب است، لکن معمولاً کسانی که به آن دچار شدهاند، متوجه نیستند و بعضاً هم خیال میکنند که خداوند خیلی آنها را تحویل گرفته که چنین نعماتی را به آنها ارزانی داشته! غافل از اینکه، خود این مسأله در واقع قهر الهی است.
در حدیثى از امام صادق علیهالسلام مى خوانیم: إِذَا أَحْدَثَ الْعَبْدُ ذَنْباً جُدِّدَ لَهُ نِعْمَةٌ فَیَدَعُ الِاسْتِغْفَارَ فَهُوَ الِاسْتِدْرَاجُ؛ هنگامى که بنده گناه مى کند، خداوند به آنها نعمتى مى دهد [آنها از گناه خود غافل مى شوند] و توبه را فراموش مىکنند، این همان استدراج و بلا و عذاب تدریجى است. بحار/ج۵/ص۲۱۵
این باید زنگ هشداری برای ما باشد که اگر زمانی دیدیم گرفتار گناه و غفلت شدهایم و از طرفی نعمت بر ما سرازیر میشود، بترسیم از این که دچار استدراج شده باشیم که عذابی خطرناک است و باید از این قضیه به خداوند متعال پناه ببریم.
استدراج در قرآن
ماده «استدراج» دو بار در قرآن کریم به کار رفته است.
وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ؛ و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایى که نمى دانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد. (اعراف/ ۱۸۲)
فَذَرْنی وَ مَنْ یُکَذِّبُ بِهذَا الْحَدیثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ وَ أُمْلی لَهُمْ إِنَّ کَیْدی مَتین؛ اکنون مرا با آنها که این سخن(قرآن) را تکذیب مى کنند واگذار! ما آنان را از آنجا که نمى دانند به تدریج به سوى عذاب پیش مى بریم و به آنها مهلت [بازگشت] مى دهم؛ چرا که نقشههاى من محکم و دقیق است. (قلم/ ۴۴و ۴۵)
گوشهای از روایات
عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ- قَالَ هُوَ الْعَبْدُ یُذْنِبُ الذَّنْبَ فَتُجَدَّدُ لَهُ النِّعْمَةُ مَعَهُ تُلْهِیهِ تِلْکَ النِّعْمَةُ عَنِ الِاسْتِغْفَارِ مِنْ ذَلِکَ الذَّنْبِ؛ سماعة بن مهران میگوید: از امام صادق علیهالسلام تفسیر قول خدا عز و جل... را پرسیدم که فرمود: آن بندهاى است که گناهى مى کند و نعمت او تجدید مى شود، با آن تجدید نعمت او را از استغفار از این گناه باز مى دارد. کافی /ج۲/ص۴۵۲
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنَقِمَةٍ وَ یُذَکِّرُهُ الِاسْتِغْفَارَ وَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ شَرّاً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِعْمَةٍ لِیُنْسِیَهُ الِاسْتِغْفَارَ وَ یَتَمَادَى بِهَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ- بِالنِّعَمِ عِنْدَ الْمَعَاصِی؛ همانا وقتی خداوند خوبى بندهاى را خواهد و آن بنده گناهى مرتکب شود، خدا به دنبالش او را کیفرى میدهد و استغفار را بیاد او میاندازد و وقتی براى بندهاى بدى خواهد و او گناهى کند، خدا دنبالش نعمتى به او میدهد تا استغفار را از یاد او ببرد و به آن حال ادامه دهد و این است گفتار خداى عز و جل «به تدریج و آهستگى آنها را غافلگیر کنیم از راهیکه ندانند» یعنى به سبب [دادن] نعمت هنگام گناهان. کافی/ ج۲ /ص۴۵۲
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام قَالَ: کَمْ مِنْ مَغْرُورٍ بِمَا قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِسَتْرِ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ کَمْ مِنْ مَفْتُونٍ بِثَنَاءِ النَّاسِ عَلَیْهِ؛ چه بسا شخصى که به نعمتهائى که خداوند باو داده مغرور گردد و چه بسا کسانى که به پرده پوشى خداوند بر آنها، غافلگیر شوند(دچار استدراج شوند) و چه بسا مردمى که به ستایش مردم فریب خورند. همان
وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِذَا رَأَیْتَ اللَّهَ یُعْطِی الْعَبْدَ مَا یُحِبُّ وَ هُوَ مُقِیمٌ عَلَى مَعْصِیَتِهِ فَإِنَّمَا ذَلِکَ اسْتِدْرَاجٌ ثُمَّ تَلَا «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْء»؛ از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود: هر گاه دیدی که بنده هر چه دوست دارد خدا به او میدهد و او همچنان در گناه به سر میبرد، پس آن استدراج است. سپس این آیه(۴۴سوره انعام) را تلاوت فرمود: وقتى نصایح ما را به فراموشى سپردند، تمام درهاى شادى و نعمت را به روى آنها گشودیم. مجموعة ورام/ ج۲/ ص۲۳۲
معناى استدراج کفّار و مکذّبان
"سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ"؛ این جمله، جملهاى است استینافى و مستقل و در آن کیفیت أخذ خدا و عذاب کردنش را بیان مىکند؛ عذاب کردنى که اجمالش از آیه "فذرنى..." استفاده مىشد و کلمه "استدراج" که مصدر فعل "نستدرجهم" است، به این معناست که درجه کسى را به تدریج و خرده خرده پایین بیاورند، تا جایى که شقاوت و بدبختیش به نهایت برسد و در ورطه هلاکت بیفتد، خداى تعالى وقتى بخواهد با کسى چنین معاملهاى بکند، نعمت پشت سر نعمت به او مىدهد، هر نعمتى که مىدهد به همان مقدار سرگرم و از سعادت خود غافل مىشود و در شکر آن کوتاهى نموده، کم کم خداى صاحب نعمت را فراموش مىکند و از یاد مى برد.
پس استدراج، دادن نعمت دنبال نعمت است به متنعّم تا درجه به درجه پایین آید و به ورطه هلاکت نزدیک شود و قید "مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ" براى این است که این هلاکت از راه نعمت فراهم مىشود، که کفار آن را خیر و سعادت مىپندارند، نه شر و شقاوت.
"وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ" کلمه "املاء" که فعل "املى" از آن مشتق شده، به معناى مهلت دادن است و کلمه "کید" به معناى نوعى حیلهگرى است و کلمه "متین" به معناى قوى و محکم است.
معناى آیه این است که: من به کفار مهلت مىدهم تا در نعمت ما با گناه بغلتند و هر جور دلشان خواست گناه کنند، که کید من قوى است. ترجمه تفسیر المیزان/ ج۱۹/ص۶۴۴
همان طور که ملاحظه میشود، طبق آیه شریفه، استدراج در مورد کفّار و مکذّبین است؛ لکن از ظاهر روایات بر میآید که شامل مسلمین غافل و گنهکار نیز میباشد.
در مورد "مجازات استدراجى" که به آن اشاره شده و از آیات دیگر قرآن و احادیث استفاده مىشود، چنین است که خداوند گناهکاران و طغیانگران جسور و زورمند را طبق یک سنت، فورا گرفتار مجازات نمىکند؛ بلکه درهاى نعمتها را به روى آنها مىگشاید، هر چه بیشتر در مسیر طغیان گام بر مىدارند، نعمت خود را بیشتر مىکند و این از دو حال خارج نیست، یا این نعمتها باعث تنبه و بیداریشان مىشود که در این حال برنامه "هدایت الهى" عملى شده و یا اینکه بر غرور و بىخبریشان مىافزاید، در این صورت مجازاتشان به هنگام رسیدن به آخرین مرحله، دردناکتر است؛ زیرا به هنگامى که غرق انواع ناز و نعمتها مىشوند، خداوند همه را از آنها مىگیرد و طومار زندگانى آنها را در هم مىپیچد و این گونه مجازات بسیار سختتر است. تفسیر نمونه/ ج۷/ ص ۳۳
نکته پایانی
قرآن میفرماید: اگر مردم شهرها ایمان آورده، تقوا پیشه سازند، ما درهای برکت آسمان و زمین را بر آنان میگشاییم. با این وجود میبینیم چه بسا کافران بیشتر از مؤمنان از نعمتهای الهی برخوردارند.
پاسخ آن است که مال غیر از برکت است. هر مالی برکت نیست. برکت در مسیر سعادت قرار میگیرد، نه هر مالی؛ از اینرو قرآن میفرماید: مبادا کافران گمان کنند، مهلت ما به سود آنان است و برای آنان خیری در پیش دارد. ما به آنان مهلت میدهیم تا بر گناه خود بیفزایند و سرانجام عذابی دردناک و خوارکننده در پیش دارند؛ و لا یحسبنّ الّذین کفروا أنّما نُملی لَهم خیر لأنفسهم إنّما نملی لهم لیزدادوا إثما و لهم عذاب مهین.
قرآن در آیه دیگر به پاسخ این شبهه پرداخته میفرماید: لایغرّنّک تقلّب الّذین کفروا فی البلاد متاعٌ قلیلٌ ثمّ مأواهم جهنّم وبئس المهاد؛ تحولات گونهگون کافران تو را نفریبد و غمگین مباش وقتی ببینی کافران، شهرها و مناطقی را در تصرف و سلطه خود دارند. دنیا متاعی اندک است و پس از این جهان، جایگاه آنان جهنم است و چه بد جایگاهی است. معاد در قرآن/جوادی آملی/ جلد ۵/ص۷۳
امام محمد باقر علیهالسلام:
در نصایح لقمان به پسرش، این است که گفت: پسرم ! اگر درباره مرگ تردید دارى، خواب را از خود دور کن، که نخواهى توانست؛ و اگر درباره رستاخیز تردید دارى، بیدار شدن از خواب را از خود دور کن، که نخواهى توانست؛ زیرا اگر اندیشه کنى، مىدانى که جان تو در دست دیگرى است و همانا خواب، به منزله مرگ است و بیدارى پس از خواب، به منزله بر انگیخته شدن پس از مرگ.
متن حدیث
الامام الباقر علیه السلام :
کانَ فیما وَعَظَ بِهِ لُقمانُ علیه السلام ابنَهُ أن قالَ: یا بُنَیَّ ، إن تَکُ فی شَکٍّ مِنَ المَوتِ ، فَارفَع عَن نَفسِکَ النَّومَ ولَن تَستَطیعَ ذلِکَ . وإن کُنتَ فی شَکٍّ مِنَ البَعثِ ، فَادفَع عَن نَفسِکَ الاِنتِباهَ ولَن تَستَطیعَ ذلِکَ ، فَإِنَّکَ إذا فَکَّرتَ عَلِمتَ أنَّ نَفسَکَ بِیَدِ غَیرِکَ ، وإنَّمَا النَّومُ بِمَنزِلَةِ المَوتِ ، وإنَّمَا الیَقَظَةُ بَعدَ النَّومِ بِمَنزِلَةِ البَعثِ بَعدَ المَوتِ.
آیتالله جاودان از اساتید اخلاق گفت: آدمیت یک علمی است که همه کلیدها را در دست دارد. امامان ما فرمودهاند که اگر شما با سیمای آدمیت از این عالم به عالم برزخ رفتید ما را میبینید وگرنه تا قیامت ما را نمیبینید.
جلسه سخنرانی آیتالله محمدعلی جاودان برای طلاب در حال آموزش توسط مؤسسه تخصصی «امیر بیان» در مجموعه فرهنگی سرچشمه برگزار شد.
مشروح این سخنرانی به شرح ذیل است:
شما طلبههای جوان اگر نحو بخوانید خوب نحوی میشوید، اگر صرف بخوانید صرفی میشوید و اگر منطق بخوانید منطقی میشوید و البته هر کدام را متخصص شوید فقط در همان مورد متخصص شدهاید.
اگر فردی اصول، فقه، منطق و .... را خوب بداند خوب است اما به آدمیت هیچ ربطی ندارد.
آدمیت یک فنی است که باید آن را خواند و تمرین کرد، مثل درسهای دیگر که میخوانید و تمرین میکنید. در گذشته تمرین نبود، تکرار بود. آدمیت هم یک فن است، اگر مشکلترین فن نباشد، در زیر مجموعه مشکلترینها قرار میگیرد و در درس آدمیت انسان با تمرین و مطالعه کردن به قدرت حل مسئله نمیرسد.
یک وقتی هست که آدمی حسود است، حسادت را کدام کتاب حل میکند؟ راه حل چیست؟
آدمیت درس و فن است و آدمیت هنری است روی دست همه هنرها
باید راه آن را از استاد آموخت، که برای حل حسادت چه کاری باید کرد؟ راه حلش هم این است که باید به دستورات عمل کرد برای رفع بعضی امراض قلبی مثل تکبر باید مداومت در عمل داشت تا شاید حل شود.
آدمیت یک علمی است که همه کلیدها را در دست دارد. امامان ما فرمودهاند که اگر شما با سیمای آدمیت از این عالم به عالم برزخ رفتید ما را میبینید. وگرنه تا قیامت ما را نمیبینید. آدم اگر این علم را نیاموزد بعدها به هزاران مشکل میخورد.
در قرآن یک اصطلاحی است به اسم طیبیّن، این طیبّین همان متقیان هستند و متقیان همان اولیاء الله هستند. هنگامی که فرشتگان برای قبض روح آنان میآیند به آنها سلام میگویند و آنان را به بهشت دعوت میکنند.
روایت داریم کسانی از قبر سر در میآورند و مستقیم به سمت بهشت پرواز میکنند، فرشتگان بهشت از آنان میپرسند: شما که هستید؟ از شما حساب و کتابی کردهاند؟ پاسخ میدهند که نه! فرشتگان میپرسند: آیا جهنم را دیدهاید و از پل صراط عبور کردهاید؟ آنها هم میگویند نه جهنم دیدهایم و نه از پل صراط گذشتهایم. یک سر از قبر به سمت بهشت آمدهایم.
فرشتگان میپرسند شما در دنیا چه کاری انجام داده بودید؟
آنها پاسخ میدهند که ما در دنیا دو خصلت داشتیم؛ اول اینکه در پنهان از خدا میترسیدیم، دوم اینکه به قسمت راضی بودیم. گفتهاند که خود حضور در قیامت یک مشکل است، اما اینها این مشکل را ندارند، بر قیامت مشرف و مسلط اند.
یک وقتی هست که من مثلاً اصلا چنین چیزی را نمیشناسم، شنیدهام اما اعتقادی ندارم به اینکه آدمیت یک فن است.
یه وقتی هم هست آشنایی با چنین چیزی دارم اما اقدامی برای آن انجام ندادهام زیرا فقط آشنا بودن با آن که کافی نیست. یکی از کارهای اساسی برای دستیابی به آدمیت، تضرع در سحر است، شاید از تضرع سحر یک گوشه از در رحمت الهی باز شود و مرحمتی شامل حال ما شود.
گویی نگاه خورشید تنها و تنها به ماست.این روزها خیلی ها برای فرار از لهیب آفتاب حاضرند از خیلی از اصول فرار کنند.این روزها خیلی ها لباسشان نازکتر و کوتاهتر شده است. این روزها خیلی ها روسری برسرشان بند نمی شود،خیلی از خانم ها آستینهای لباسشان به بالاتر از آرنجشان رسیده است.این روزها خیلی ها درون ماشین شخصی خود اصلا حجاب به سر ندارند،خیلی ها گرمای تابستان را بهانه کرده اند و مختصر لباسی می پوشند و خیلی ها... .
اما تو خواهرم،هنوز هم بر عهد و پیمانت استواری،برای تو هوز هم حجاب خط مقدم تمام جبهه هاست،برای تو هنوز هم حیا عمیق ترین فلسفه ی آزادی است.فرقی نمی کند...برای تو هیچ فرقی نمی کند حتی اگر گرمای کوچه و خیابان طاقت فرسا شود، حتی اگر نگاه داغ خورشید تنها و تنها به تو باشد و حتی اگر از آسمان آتش هم ببارد ،خورشید ناتوان خواهد بود از این که بر ایمان تو و بر عهد و پیمان تو کوچکترین خدشه ای وارد کند.خواهرم در این بازار داغ نظربازی ها و تنگ پوشیدن ها و نیمه پوشیدن ها و کوتاه پوشیدن ها بهشت هم برای تو کم است چرا که چادر تو چرا که حجب و حیای تو تیری است جانگداز بر دل و دیده ی دشمنان دین و آیین محمد(ص).
خواهرم بگذار تو را اُمّل بخوانند، بگذار تو را سختگیر و عقب مانده بدانند، بگذار در ادارات و فروشگاهها به تو کم توجهی کنند و تو را کم کلاس و بی کلاس بخوانند،بگذار حتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم به تو کم توجهی کند، ایمان فولادین تو را چه باک که تو در این راه و در این خط ، با بانوی دو عالم و بنت رسول الله حضرت زهرا(س) معامله کرده ای.
حجتالاسلام رضا غلامی: برای هر مسلمانی که مختصری با تعالیم اسلامی آشنایی داشته باشد، کاملاً روشن است که حجاب، یک اصل محکم دینی است. گذشته از آیات صریح سوره مبارکه نور درباره حجاب، روایات فراوان و معتبری داریم که هم درباره اصل حجاب، و هم درباره چگونگی آن، رهنمودهای مشخصی ارائه نموده اند.
حجاب و عفاف یکی از مسلّمات اسلام است
در سالهای گذشته، عدهای سعی کردند برای منصرف کردن زنان مسلمان از حجاب، با جمعآوری اسرائیلیات و تحریف آموزههای دینی در این زمینه، جا بیندازند که اساساً حجابی که امروز از آن صحبت میشود، در اسلام وجود ندارد. حتی فرد بیسوادی، کتاب قطوری در این موضوع نوشته تا اثبات کند حجاب به این شکل در اسلام نبودهاست! این در حالی است که علماء به مدعیّات این کتاب تفصیلاً پاسخ دادند لکن از آنجا که این کتاب اصولاً با هدف غیرعلمی و با اغراض سیاسی تدوین شده، نویسندگاناش گوشهای خود را پنبه گذاشتند تا پاسخها را نشنوند. جدای از مواجهه نَقلی با موضوع حجاب، اگر با نگاه عقلیِ صرف هم به حجاب نگاه کنیم، در می یابیم که حجاب در اسلام جایگاه اصولی دارد و به بیان دیگر، حجاب به همین قواعد کاملاً با روح تعالیم اسلامی هماهنگ است.
موضوع دیگری که باز عدهای سعی میکنند جا بیندازند، این است که حجاب در مقایسه با سایر احکام و ارزشهای اسلامی، وزن بالایی ندارد یا حداکثر، یک حکم و یک ارزش در کنار دهها و صدها حکم و ارزش دیگر است؛ بنابراین اگر یک فرد حجاب را رعایت نکند، مثل این است که دروغ گفته یا غیبتی کرده است و بنابراین با این پیش فرض، نباید اینقدر درباره حجاب در جامعه سختگیری کرد.
پاسخ علماء به این ادعا نیز روشن است، بعضی تخلفات اگرچه جنبه فردیِ پُررنگی دارد و یا یک جزء از صدها جزء بدنه احکام و ارزشهای اسلامی را تشکیل میدهد لکن عدم رعایت آن، میتواند بخش مهمی از فرد و جامعه را به آلودگی بکشاند. به اعتقاد ما، بیحجابی یا بدحجابی از این نوع تخلفات است که نه تنها دین فرد، بلکه دین جامعه را فاسد میکند بنابراین، عقل حکم میکند که درباره آن سختگیر باشیم.
بیحجابها، همواره در معرض نا امنی اجتماعی قرار دارند
نکته بعدی این است که برای حجاب میتوان آثار و فوائد فراوانی را ذکر کرد لکن یکی از فوائد اصلی حجاب که اسلام هم روی آن تأکید خاصی دارد، امنیتی است که برای زن در جامعه بوجود میآورد. در حقیقت، زن با رعایت حجاب، تا حد زیای خود را از تعرضات اجتماعی مصون نگه میدارد و فرصت حضور اجتماعی امن را برای خود و دیگران فراهم میکند. شما ببینید امروز زن در جامعه غربی چقدر امنیت دارد. یکی از نشریات معتبر غربی نوشته بود که از هر پنج زن جوان در انگلیس، 4 زن تجربه تعرّض به خود را در معابر عمومی تجربه کرده است. خوب، کدام انسان عاقلی از امنیت بدش میآید؟ وقتی حجاب میتواند تا حد زیادی امنیتزا باشد، چرا از آن استقبال نشود؟ آنهایی هم که در غرب به سمت حجاب گرایش پیدا کردهاند، همین منطق را قبول دارند.
زن بیحجاب از مشکلات شخصیتی و روانی رنج میبرد
باید توجه داشت، کسانی که به بیحجابی و بدحجابی گرایش پیدا میکنند، در حقیقت به خودنمایی گرایش پیدا میکنند. اگر بر روی دلایل این خودنمایی مطالعه شود، قطعاً به نوعی کمبود شخصیت و خودباختگی میرسیم که فرد خودنما به آن گرفتار است. چه دلیلی دارد که زن زیباییهای خودش را دائماً به دیگران نمایش بدهد؟ زن بیحجاب و یا بدحجاب با نگاه دیگران به خود، چه سودی میبرد؟ غیر از این است که میخواهد از این طریق توجه دیگران را به خود جلب کند و کسب شخصیت نماید؟ اگر دقت کنید، حتی مردانی که حاضرند همسرانشان به خودنمایی رو بیاورند نیز از اختلالات روانی رنج می برند و می خواهند از این طریق کمبود شخصیت خود را جبران کنند.
سبک زندگی غربی در این زمینه نقش کلیدی دارد. در واقع، این سبک زندگی غربی است که با ساخت یک شخصیت جعلی و دروغین، سعی می کند افراد فاقد این شخصیت را تحقیر کند. در این صورت، عده ای تلاش می کنند برای رهایی از این تحقیر که جنبه اجتماعی نیز پیدا کرده است، شخصیت خود را با آن شخصیت جعلی که سبک زندگی غربی ترسیم ساخته است، تطبیق دهند.
اکثریت زنان ایرانی به حجاب اسلامی اعتقاد دارند
بعضیها عمداً یا سهواً تلاش می کند درباره بدحجابی در کشور اغراق کنند یا مشاهدات میدانی خود از یک یا چند منطقه را به کل کشور تعمیم دهند. واقعیت این است که اکثریت زنان ایرانی به حجاب اسلامی اعتقاد دارند. در یک نظرسنجی که سازمان تبلیغات اسلامی در سال 91 با رعایت همه استانداردهای علمیدر سطح کل کشور انجام داد ، نزدیک به نود درصد از زنان اظهار کرده بودند که به حجاب اسلامی عمیقاً باور دارند.
البته طبیعی است که همیشه بین اعتقاد و عمل فاصله هست، یعنی همه مردم به باورهای خود عمل نمیکنند لکن این میزان باور، فی نفسه نشاندهنده نفود عمیق حجاب اسلامی در جامعه ایرانی است. درباره رعایت عملیِ حجاب نیز نتایج مطالعات اجتماعی باید مد نظر قرار بگیرد. در جامعه ما، بیش از پنجاه درصد از زنان ایرانی حجاب کامل دارند و از بین کسانی هم که حجاب کامل ندارند، درصد ناچیزی به عنوان بدحجاب شناخته می شوند. در واقع، ما در جامعه با نوعی شُل حجابی از سوی بخشی از زنان روبرو هستیم که عوامل متعددی در آن دخیل است.
تنوعبخشی به شکل حجاب در چارچوب احکام شرعی بلامانع است
توجه داشتهباشیم وقتی صحبت از حجاب اسلامی میشود، مراد حجاب شرعی است. از نظر ما بهترین روش برای رعایت حجاب، استفاده از چادر است و لذا باید چادر ترویج شود لکن این به این معنا نیست که سایر اشکال حجاب که نظر شرع را تأمین می کنند، شامل حجاب اسلامی نمی شوند.
هر حجابی که خواسته شرع را بیکم و کاست محقق کند مادام که مصداق لباس شهرت نباشد، معتبر و درست است؛ بنابراین، نباید قلمرو حجاب اسلامی را دائماً تنگ کرد و هر کس که از حجاب برتر برخوردار نیست را بدحجاب نامید. البته این اشکال وجود دارد که صنایع پوشاک حجاب در کشور ما وجود ندارد. حقیقتاً زنان محجبه در ایران در این زمینه رنج میکشند و کسی هم به این مسأله توجه نمیکند. واقعیت این است که با این همه زن محجبه در ایران، صنایع پوشاک حجاب در ایران اگر هوشمندانه عمل کند، قطعاً یک صنعت پُرسود است و جای سئوال است که چرا هنوز این صنعت در ایران شکل نگرفته است؟
هرگونه بدحجابی را نمیتوان نشانه مخالفت با نظام اسلامی دانست
یک رویکرد بدی که در سالهای گذشته در بعضی افراد بوجود آمده و البته رسانههای ضدانقلاب نیز در تقویت آن نقش داشته اند، سیاسی دیدن حجاب است. سیاسی دیدن حجاب یعنی اینکه تصور کنیم هر زنی که بدحجاب است، لزوماً با نظام اسلامی زاویه دارد. با چه دلایلی می توان به چنین نتیجه ای رسید؟
به نظر ما، بدحجابی در ایران عمدتاً یک پدیده فرهنگی است هرچند ممکن است جنبه های سیاسی هم در قسم ناچیزی از آن دخیل باشد. نشانه آن هم حضور خوب همین افراد بدحجاب در صحنه های سیاسی است. در راه پیمایی های ملی و انقلابی، پای صندوق های رأی و در خیلی از عرصه ها زنان بدحجاب نیز حضور دارند چراکه به نظام اسلامی و کشورشان دلبستگی دارند.
ما باید به افراد بدحجاب مثل فرزندان و خواهران خود نگاه کنیم و بدون آنکه بخواهیم برچسبی به آنها بزنیم، از هرگونه تلاشی برای جذب آنها به سمت حجاب درست فروگذار نکنیم. البته ممکن است همه مردم به حجاب برتر گرایش پیدا نکنند، این ایرادی ندارد، مهم رعایت حجاب شرعی است و من مطمئنم 90 درصد بدحجاب ها در کشورما با مختصری کار فرهنگی صحیح و مبتکرانه، به سمت رعایت حجاب شرعی رو خواهند آورد.
علی رغم کم کاری مراکز فرهنگی در ترویج حجاب، گرایش به حجاب در ایران فزاینده است
نکته دیگر این است که اقدامات فرهنگی مراکز دولتی و غیردولتی در موضوع حجاب و عفاف در طول این 35 سال ناچیز بوده است. بنده بهعنوان یک کارشناس کوچک فرهنگی که اطلاعات نسبتاً خوبی از برنامه های فرهنگی مراکز دارم، معتقدم در کشور ما یک- بیستم کاری که باید برای ترویج حجاب کامل می شده، انجام نشده است. قسمی از همان میزان که انجام شده نیز کیفیت مطلوب را نداشته است.
باید توجه داشت که با کارهای شکلی و تشریفاتی نمی توان حجاب اسلامی را رواج داد. چقدر از کارهای فرهنگی کشور در این زمینه کیفی و مبتکرانه بوده است؟ علی رغم این واقعیت، ملاحظه می فرمایید که حجاب در ایران همواره روندی صعودی داشته است. علت هم این است که هر فطرت سالمی حجاب اسلامی را می پذیرد. فطرت هایی که در اثر اصرار بر گناه، فاسد نشده اند، به حجاب اسلامی قویّاً گرایش دارند. با این وجود، گرایش فطری به حجاب دلیل نمی شود که مراکز فرهنگی به وظیفه خودشان در این زمینه عمل نکنند.
برای تقویت حجاب، باید به مجموعه باورهای دینی عُمق داد
این مطلب را هم در پرانتر عرض کنم که حجاب اسلامی برآیند عمق عقیدتی فرد و میزان اهتمام او به جمیع احکام و ارزش های اسلامی است. با این وصف، نباید تصور کرد برای گسترش حجاب، فقط کار فرهنگی در خود موضوع حجاب لازم است. اگر باورهای دینی از عمق و استحکام لازم برخوردار نباشد، هرقدر هم که بر روی حجاب کار شود، فرد به این سمت گرایش پیدا نخواهد کرد یا گرایش او مقطعی و ضعیف خواهد بود. لذا می خواهم عرض کنم، وجود بدحجابی در جامعه، محصول کم کاری عمومی در زمینه های فرهنگی و تبلیغ دینی است نه کم کاریِ صرف در ترویج تخصصی حجاب. اگر شما ضعف های فرهنگی را جبران کنید، به طور طبیعی بر روی گسترش حجاب نیز اثر خود را نشان خواهد داد.
زن محجبه ایرانی در فعالیت اجتماعی با توفیق بیشتری روبروست
نکته بعدی این است که زنان محجبه، یعنی کسانی که حجاب شرعی را رعایت می کنند، در فعالیت های اجتماعی اعم از اشتغال و غیره نیز به مراتب موفق ترند؛ علت این هم روشن است. کسی که حجاب دارد، و دائماً به دنبال خودنمایی و نشان دادن زینت های جسم خویش به دیگران نیست، تمرکز بیشتری بر روی کار خود دارد. از طرف دیگر، نگاه های سمّی و انواع مزاحمت ها نیز برای او کمتر است؛ بنابراین، زن محجبه در محیط فعالیت، با تمرکز و آسودگی بالایی به فعالیت می پردازد و لذا موفق تر است.
هدف سبک زندگی غربی، تبدیل زن ایرانی به یک عنصر بی درد و بی تفاوت است
نکته بعدی این است که زنان مسلمان و انقلابی در جریان شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی نقشی منحصربفرد و کلیدی داشتند. اگر بررسی بفرمایید، تایید خواهید کرد که نقش آنها در انقلاب اسلامی، قطعاً از مردان کمتر نبوده است. بعد هم در جریان دفاع مقدس و سایر موضوعات، زنان مسلمان و انقلابی یک مشارکت موثر اجتماعی را از خود بروز دادند که تاریخ ایران هرگز نظیر آنرا ثبت نکرده بود.
اگر سبک زندگی غربی در بین زنان ایرانی رسوخ کند و آنها را به خودنمایی و علایق پوچ زندگی حیوانی مشغول بکند، آیا زنان ایرانی دیگر نسبت به سرنوشت کشور حساسیت نشان خواهند داد؟ آیا برای تحقق آرمان های انقلابی حاضر به فداکاری خواهند بود؟ آیا ایران شاهد حضور حماسه آفرین زنان در مسائل سرنوشت ساز کشور خواهد بود؟ مطمئناً جواب منفی است. با این وصف باید بدانیم که سبک زندگی غربی با بی درد کردن زنان و تبدیل کردن آنها به یک عنصر بی خاصیت، چه هدف شومی را در ایران دنبال می کند.
زنان ایرانی نباید اجازه بدهند از آنها استفاده ابزاری بشود/ غرب زن را به یک کالای اقتصادی بدل کرده است
واقعیت این است که اصرار غرب بر بی حجابی زنان، به سوء استفاده گسترده از زن توسط نظام سرمایه داری بر می گردد؛ نظام سرمایه داری، زن را به یک ابزار و عامل اقتصادی تبدیل کرده است تا بتواند با بهره گیری از جسم او و جاذبیت های زنانه، یک خط اقتصادی پُر رونق را بوجود بیاورد. نه فقط زن در غرب وسیله ای برای رونق اقتصاد و تجارت است، بلکه خود نیز یک کالای اقتصادی است که باید مورد معامله قرار گیرد. در این شرایط، طبیعی است که آنها به راحتی با حجاب که توأم با شکل گیری نوعی از بصیرت است، کنار نخواهند آمد.
هر میزان که زنان به شخصیت مستقل دست پیدا کنند، و هر میزان که آنان به گوهر وجودی خود بیشتر معرفت پیدا کنند، راه برای بهره برداری ابزاری از آنها مسدود می شود و لذا غربی ها با ترویج سبک زندگی غربی، کاری کرده اند تا زنان به طور خودجوش و بدون آنکه بدانند چه خیانت عظیمی به آنها می شوند، تبدیل به عروسک خیمه شب بازی نظام سرمایه داری شوند؛ از این جهت، زنان بی حجاب و آنهایی که خود را به مانکن تبدیل کرده اند، واقعاً محل ترحم اند چراکه خیلی از آنها به برده زرخرید مردان هوسران تبدیل شده اند.
بخشی از دختران و زنان شاغل، در معرض سوء استفاده هستند
روشن است که اسلام در چارچوب احکام شرعی و در صورت رعایت حجاب و عفاف، با حضور اجتماعی و همچنین اشتغال زن موافق است لکن باید دید چرا اولاً تا این حد زنان به اشتغال تشویق می شوند و ثانیاً امروز به اسم اشتغال چه اتفاقی برای بخشی از زنان می افتد؟ عمده دلیل تشویق فراوان زنان به اشتغال که روشن است، جسم زن ها می تواند ابزاری برای رونق اقتصادی به حساب آید و لذا باید کاری کرد که زن با پای خودش و به اسم کسب شخصیت مستقل و غیره، به سمت اشتغال درمحیط های مردانه قدم بگذارد. البته بخشی از زنان هم واقعاً به شغل احتیاج دارند لکن تعدادشان به یک-پنجم زنانی که امروز ولع اشتغال پیدا کرده اند نیز نمی رسد.
مسأله دیگر این است که در جریان اشتغال زنان، بسیاری از حقوق آنها حتی در زمینه پرداخت دستمزد، رعایت نمی شود. لذا استفاده از آنها از این جهت نیز مقرون به صرفه است. از طرف دیگر، ببینید در بعضی محیط های کاریِ دربسته خصوصاً شرکت های خصوصی چه بلایی بر سر دختران و زنان می آورند و چه تعرضاتی که به آنها نمی شود. متأسفانه دولت ها نیز در این زمینه به وظیفه خود عمل نمی کنند؛ یعنی نظارت و کنترل صحیح بر روی کار شرکت ها و حمایت قوی از زنان شاغل، در دولت ها مغفول است بعضی هم می گویند اگر سخت گیری کنیم فرصت های شغلی برای زنان کاهش می یابد! خوب باید پرسید افزایش فرصت های شغلی به چه قیمیتی؟ به قیمیت لگدکوب کردن حقوق زنان و سوء استفاده از آنها؟
خطر اختلاط محرم و نامحرم را باید جدی گرفت
نکته ای را که باید در اینجا عرض کنم این است که چه در محیط های کاری و چه در محیط های فامیلی و دوستانه، موضوع رعایت مرز میان محرم و نامحرم بسیار اهمیت دارد. امروز یکی از خیانت هایی که به زنان می شود و نام آن را هم ترقی و پیشرفت گذاشته اند، همین است که مرزهای محرم و نامحرم را برداشته اند. خیلی از مشکلات و گرفتاری هایی که امروز بعضی ها پیدا کرده اند ناشی از همین خیانت است. چه خانواده های خوبی که تا حالا بر اثر عوارض همین اختلاط محرم و نامحرم متلاشی نشده است. اسلام به جدّ بر روی این موضوع توجه نشان داده و قانون وضع کرده است.
اگر این قانون رعایت شود، همه از آن سود می برند و در درجه اول خود زنان هستند که از آن منتفع خواهند شد. نباید تصور کرد محیط های کاری مختلط، میهمانی های مختلط و امثال این ها، یک ارزش است خیر، این ها ضد ارزش هایی هستند که حیاء ذاتی آن را نمی پذیرد لکن بوسیله سبک زندگی غربی در میان بعضی ها به ارزش تبدیل شده است.
باید با ایجاد نهضت تشویق حجاب کامل، گرایش به این رفتار مترقی را افزایش داد
نکته دیگر این است که تشویق حجاب کامل به شکل درست و هنرمندانه، از هر روشی برای گسترش حجاب، کارآمد تر است. ما چه میزان عادات داریم آنهایی که محجبه هستند خصوصاً نوجوانان محجبه را تشویق کنیم؟ چرا کاری نمی کنیم که یک دختر و زن محجبه احساس کند رعایت حجاب به او شخصیت و ارزش اجتماعی ویژه ای بخشیده است؟
به نظر میرسد این موضوع در فعالیت های مرتبط با گسترش حجاب کمتر مورد توجه بوده است و جا دارد با ایجاد یک نهضت فراگیر در زمینه تشویق حجاب، آثار ممتاز آن را تجربه کنیم. مطمئناً تشویق حجاب نه تنها به تثبیت حجاب در میان دختران و زنان محجبه کمک موثر خواهد کرد، بلکه راهی موثر برای دعوت دیگران به حجاب کامل خواهد بود.
برخورد قانونی با هنجارشکنان و مروّجان بی حجابی و بدحجابی، وظیفه دولت است
تردید نباید کرد که سیاست اصولی نظام اسلامی در ترویج حجاب، فعالیت فرهنگی است لکن متأسفانه همواره کسانی در جامعه هستند که با شکستن هنجارها و بی اعتنایی به ارزش های مورد قبول جامعه، زمینه مسموم سازی جامعه را فراهم می کنند. شما ملاحظه نموده اید که در سال های گذشته، جریان ضد انقلاب در داخل و خارج نیز به صورت هدفمند و صراحتاً مشغول اشاعه بی حجابی در ایران هستند؛ با این وصف، نمی توان گفت چون سیاست نظام در مواجهه با حجاب صبغه فرهنگی دارد، نباید در قبال این رفتارها عکس العمل نشان داد. این سخن از هیچ منطقی پیروی نمی کند. خیر، ما در کشور در این زمینه قانون داریم و نمی توان از یک سو ادعای قانون گرایی داشت و از دیگر سو، به قانون دهن کجی نمود و آن را اجرا نکرد. طبق قانون، باید دستگاه های مسئول جلوی هنجارشکنی ها و اقدامات سازماندهی شده برای رواج بی حجابی در کشور را بگیرند.
تلاش های مرتجعانه برای رواج بی حجابی در ایران به جایی نخواهد رسید
در طول یکصد سال گذشته، دشمنان این مردم با کمک غربزده ها در ایران، از هر کوششی برای اشاعه بی حجابی یا همان برهنگی فروگذار نکرده اند. اوج این کوشش ها در دوران رضا خان انجام شد که رژیم طاغوتی پهلوی، بر اساس نسخه غربی ها و در رأس همه انگلیسی ها، برای بی حجاب کردن زنان ایرانی دست به اسلحه برد و خون شمار کثیری از مردم بی گناه ما را ریخت. در طول 35 سال گذشته که روح اسلام انقلابی در رگ های ایران جاری و ساری بوده است، دشمن تلاش کرده تا با انواع تهاجمات بیرونی آن هم به اسم ترقی، پیشرفت وآزادی، حجاب را از زنان ایرانی بگیرد. با همه این ها، مردم ما تاکنون به طور خودجوش در برابر این اقدامات مقاومت نشان داده اند و انشاء الله در آینده نیز نشان خواهند داد. همین ماه اخیر آمدند در یک اقدام حماقت آمیز در فیس بوک کمپین کشف حجاب به راه انداختند، اما با همه تبلیغاتی که شبکه سلطنتی بی.بی.سی و بقیه رسانه های بیگانه کردند، و با وجود صفحات جعلی ای که در فیس بوک به راه انداختند و حتی به لایک خریدن هم رو آوردند، 250 هزار نفر بیشتر عضو این کمپین نشدند. این یعنی چه؟ این یعنی این که تلاش های مرتجعانه برای بی حجاب کردن زنان ایرانی و تحمیل خواست یک اقلیت ناچیز به اکثریت، به جایی نخواهد رسید و فقط افتضاحی به افتضاحات قبلیِ آنان اضافه خواهد کرد.
در اینکه حجاب حتی با جزئیات مقنعه و چادر با صراحت در آیات الهی قرآن کریم آمده1 و دستور مشخص اسلام است شکی نیست و تمام سخن اینجاست که ما می خواهیم به این دستور الهی تن بدهیم یا خیر،به عبارت دیگر با خدا بودن یا بی خدا بودن،مسئله حجاب است.
امروزه برای زنان بینا و با انصاف جامعه ما وضعیت زن در غرب ،به مثابه یک موزه عبرت است و رشد حجاب کامل اسلامی در قلب برهنگی غربی برهانی آشکار بر انحطاط این فرهنگ و به بن بست رسیدن زن با توجه به فرهنگ برهنگی است که این امر بیشتر خواست و مورد استفاده و بهره بردن مرد ها و کمپانی ها است تا آنکه بخواهد آزادی و سعادت زن باشد و با این وجود آنچه دارد به وقوع می پیوندد انقلاب و رستاخیزی در بازگشت به خود و خداست.
بی حجابی در حقیقت به ضرر خود زن است ،یعنی اینکه مرد با دیدن زنهای آرایش کرده و بی حجاب در محیط جامعه ،نسبت به همسر خود سرد می شود و ارتباط های عاطفی که با زن های بی عفت و بی حجاب برقرار می کند منجر به قطع رابطه عاطفی بین او همسرش می شود که این سیر ،بار ها و بارها موجب فروپاشی بنیان مهم و مقدس خانواده ها شده است.
بی حجابی گرچه جذابیت اولیه برای زن دارد اما مخاطب او در جامعه که مرد است با این وجود نگاهش به زن در وحله اول ،یک نگاه جنسی و بدون توجه به مقام و شخصیت و موقعیت او خواهد بود که این امر به هیچ وجه برای یک زن متشخص خوشایند نیست.
بی حجابی به زبان ساده یعنی افتادن زن در کورس مد ها و انواع و اقسام لباس ها و آرایش هایی که باید گفت بازی کردن در زمینی است که کس دیگری برای او ترسیم کرده است و در حقیقت این امر در کنار بسیاری از چیز های دیگر ،آرامش و سلامت و حتی زیبایی را از او می گیرد ،چرا که این مد های جدید بر اساس ذائقه های مریض و ناسالم و منحرف از طبیعت بکر و زیبای زن است و تنها حاصلش ارضاء چشم مردانی است که جز آنچه برای خود می خواهند فایده ای قابل توجه به او نمی رسانند.
بی حجابی به زبان ساده عرضه جسم زن به قیمت بی توجهی به روح اوست و باید به یاد بیاوریم که لذت های جسمی بهانه ای برای زندگی انسانی است و نه زندگی بهانه ای برای رسیدن به لذت های جسمی، که همین تئوری غلط موجب شهوت پرستی ، بی دینی و بی حجابی می شود و باید بدانیم که روح زن به خاطر لطافت های خاص زنانه از مردان به ملکوت انسانیت و فضائل زیبای انسانی نزدیک تر است و محصور کردن او در بی حجابی ها و جذابیت های جنسی ،مانع ظهور کمال انسانی و ویژگی الهی اوست.
و بی حجابی به زبان ساده ،یعنی گول خوردن زن و نمایان کردن تمام زیبایی هایی که مرد حاضر است برای کشف هر جلوه از آن بهای سنگینی را بپردازد چنانچه در همیشه تاریخ اینگونه بوده اما آنچه امروزه در زنان رواج دارد یک اشتباه تاریخی است که موجب ارزان شدن زن و در مقابل کم توجهی جدی مرد به او در یک نگاه کلان است.
-----------------------------------------------------------
پی نوشت:
1-آیات قرآن در خصوص حجاب خاص (پوشش در حجاب) به دو بخش تقسیم میشوند.در بخش اول و حداقلی “مقنعه و مانتو” (خُمر) بیان شده و در بخش دوم و توصیه به حجاب اکمل چادر (جلباب) بیان شده است.
از آیات قرآن معلوم می شود معلوم میشود “جلباب” دقیقاً اشاره به چیزی شبیه به چادر امروزی است که دستور قرآن به نزدیک ساختن جلباب ، میباشد. معلوم است جلوی جلباب باز بوده مانند همان قسمت جلویی چادر که باز است. دستور داده میشود که آن جلو را به هم نزدیک کنند و حجاب خود را آزاد و رها نگذارند.
توضیح آخر ؛ همان طور که مفسّران بزرگ مانند “شیخ طوسی” و “طبرسی” فرموده اند، در گذشته ۲ نوع روسری برای زنان معمول بوده است:روسریهای کوچک که آن را “خمار” یا مقنعه مینامیدند و معمولاً در خانه از آن استفاده میکردند؛روسریهای بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار میآمد. زنان با روسری بزرگ که “جلباب” خوانده میشد و از مقنعه بزرگتر و از ردا کوچکتر است و به چادر امروزین شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را میپوشاندند
حجت الاسلام محسن قرائتی:
آقا اصلا دین رو میذاریم کنار
بیا اصلا قرآن رو میذاریم کنار
حجاب یه مساله عقلیه!
هر عقل سالمی میتونه قبول کنه
به یه خانم بگو حاضری شوهرت 99% عشقش مال تو باشه 1% واسه یه زن دیگه؟!
کسی هست بگه حاضرم؟!
پس همونطور که دوس داری شوهرت عشقش مال تو باشه
جوری ازخونه بیرون نرو عشق شوهر مردمو بدزدی!
یه جور لباس نپوش آرایش نکن که 1% عشق یه مردو مال خودت کنی
زن مسلمان باید آنچنان در میان مردم رفت و آمد كند كه علائم عفاف و وقار و سنگینى و پاكى از آن هویدا باشد!
آقای کافی نقل می کردند:
داشتم میرفتم قم، ماشین نبود، ماشین های شیراز رو سوار شدیم. یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود،اون موقع هم که روسری سرشون نمی کردن!
هی دقیقه ای یکبار موهاشو تکون می داد و سرشو تکون می داد و موهاش می خورد تو صورت من. هی بلند می شد می شست، هی سر و صدا می کرد.
می خواست یه جوری جلب توجه عمومی کنه.
برگشت، یه مرتبه نگاه کرد به منو خانمم که کنار دست من نشسته (خب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورتش)
گفت: آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟
بردار یکی بشینه.
نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه!
گفتم: این خانم ماست.
گفت: پس چرا اینطوری پیچیدیش؟
همه خندیدند.
گفتم: خدایا کمکمون کن نذار مضحکه اینا بشیم.
یهو یه چیزی به ذهنم رسید.
بلند گفتم: آقای راننده!
زد رو ترمز.
گفتم: این چیه بغل ماشینت؟
گفت: آقاجون، ماشینه!
ماشین هم ندیدی تو، آخوند؟!
گفتم: چرا؟! دیدم.
ولی این چیه روش کشیدن؟
گفت: چادره روش کشیدن دیگه!
گفتم: خب، چرا چادر روش کشیده؟
گفت: من باید تا شیراز گاز و ترمز کنم، چه می دونم!
چادر کشیدن کسی سیخونکش نکنن ،
انگولکش نکنن ،
خط نندازن روشو ...
گفتم: خب، چرا شما نمی کشی رو ماشینت؟
گفت: حاجی جون بشین تو رو قرآن.
این ماشین عمومیه!
کسی چادر روش نمی کشه!
اون خصوصیه روش چادر کشیدن!
"منم زدم رو شونه شوهر این زنه گفتم: این خصوصیه، ما روش چادر کشیدیم".
نامهای به یانکی اون
آقای یانکی اون سلام علیکم! من سلیمان ازایران هستم این هم که کنارم نشسته کبری خانوم عیال بنده است ، غرض از این نامه نگاری عرض عذر خواهی بایت فحشهایی است که ما تا حالا داده ایم نه اینکه فکر کنید ما آدم بی تربیت هستیم ،کبری خانوم میداند که ما در طول عمرمان ده تا فحش هم نداده ایم ،که اتفاقا هر ده تا را بابت همین موضوع و به همین شماها داده ایم ،البته کبری خانوم میگفت باید خودمان می امدیم نیویورک جهت دست بوس و حلالیت طلبی اما وقتی با ملای روستایمان اختللاط کردیم گفت: اگر بروید به عنوان تورو ریست دستگیرتان میکنند چون شما ایرانی هستید
به هر حال با مشورت کبری خانوم ،تصمیم گرفتیم با نامه عرض حلالیت بودی بطلبیم و بسپاریم که شما هم برای ما حلالیت بگیرید ؟
میدانم کمی گیج شده اید پس بگذارید ازاول قضیه را بگویم ، ما وکبری خانوم سی سال است که ازدواج کرده ایم ، سه تا بچه هم داریم ،در این سی سال و اندی همه اش فکر میکردیم اسرائیل ادم کش است و چوب توی استین فلسطینیها میکند تا اینکه کبری خانوم یک روز خیلی اتفاقی وقتی به خانه همسایه مان رفته بود در تلویزیون آنها ی دیده بود که چطور فلسطینی ها کودکان و زنان اسرائیلی را به خاک و خون میکشند وحرف شما را خودش با گوشهای خودش شنیده بود که گفته بودید اسرائیل از خودش دفاع می کند این شد که ما فهمیدیم چه اشتباه بزرگی انجام داده ایم و چقدر تهمت و افترا به ناف اسرائیلیها بسته ایم،خدا ما راببخشد ،خدا شاهد است همین الان کبری خانوم در حال گریه وفیش فیش کردن است ، از همان ماجرا کبری خانوم پیشنهاد داد یک دیش بیاوریم خانه ،تا اصل ماجرا را بفهمیم، تازه از وقتی دیش اورده ایم کبری خانوم از این رو به ان رو شده ،لباسهای قشنگی میپوشد،حرفهای قشنگی هم می زند مثلا کامبین حمایت از حیوانات راه انداخته ،کبری خانوم میگوید اگر خدا بخواهد به همین زودی کامبینی هم برای حمایت از کودکان اسرائیلی راه می اندازد اقای یانکی اون من والبته کبری خانوم از خودمان خیلی خجالت کشیدیم
چون در این سی سال دائما به این اسرائیلی های بدبخت و بیچاره و مظلوم تهمت وافترا و فحش دادیم و لعنشان کردیم دور از جان شما چقدر فحش مادر و خواهر نثارشان کردیم، اصلا چرا دروغ!! خود من یکبار پای پیاده به نیت ذلیل شدنشان رفتم امامزاده علی!!
خدایی اش کبری خانوم زن خوبی است اما خوب ادمیزاد است اشتباه میکند رفته بود النگویش را به نیت گور به گور شدن اسرائیل انداخته بود ضریح امام رضا .....
آقای یانکی اون ما عذاب وجدان داریم..کبری خانوم میگوید وجدان را برایتان توضیح دهم چون شاید ندانید که یعنی چه؟؟یعنی در زبان شما معنایش چیز دیگری باشد، وجدان یعنی ادم به خاطر کار اشتباه که انجام می دهد ،دلش درد بگیرد،قلبش بسوزد و البته قبل از کار بد ،به ادم اخطار بدهد
مثلا یک وقتی پژمان پسر بزرگمان سنگ زده بود به خانه همسایه مان !همسایه مان کلی شاکی شده بود و میگفت مگر وجدان ندارید،من زن و بچه دارم ،بچه ام از ترس لالمونی گرفته ،البته کبری خانوم خیلی زود قضیه را فیصله د اد و گفت مقصر خودتانید ،می بایست شیشه نشکن بگذارید !بعد هم برادرزنمان قدرت رفت حسابی از خجالت همسایه مان درامد تا دیگر حرف زیاده نزند
غرض، میخواستم خدمتتان عرض کنم وجدان خوب کلمه ای است اما بعضی ادمها از ان استفاده نا به جا میکنند،ما ایرانی ها میگوییم شنونده باید عاقل باشد که الحمدلله شما تا حالا نشان دادید مثل بقیه اسلاف خود ،عاقل هستید !!
کبری خانوم میگویند حتما بنویسیم که اگر حریف این زنهای فلسطینی نشدید و با اوردن کودکان مضروب شده شان اذیتتان میکند، کبری خانوم هست تازه قدرت برادر زنمان هم حاضر است دستی برساند .. هر چند که میدانیم شما احتیاج به کمک امثال ما و قدرت ندارید و ابرقدرت ها هستند، اما شاید به خاطر همین جور کارها خدا از ما بگذرد ...!کبری خانوم میگویند بپرسم بالاخره آن سه اسرائیلی پیدا شدند یا نه ! کبری خانوم شنیده بود تا حالا خیلی دنبالشان گشتید حتما همین فلسطینی ها جایی سرشان را زیر اب کرده اند ، این را خودمان از اخبار دیش مان شنیدیم، من هم اگر جای شما بودم انقدر از این فلسطینی ها میکشتم تا مقر بیایند و صحنه جرمشان را بازسازی کنند که چطور این بی چاره ها را سربه نیست کرده اند
کبری خانوم میگویند نذر اش ابوالفضل کرده که یا خودشان یا خبرشان بیاید ..تا همه از نگرانی در
بیایند،نذرش هم رد خور ندارد،خدایی اش نگرانی بد دردیست ،کلثوم خانوم همسایه ما سالها بود چشم انتظار پسرش علی بود میگویند پسرش در همین جنگ اخیر ایران و عراق، انوقت که شما رییس سازمان ملل نشده بودید ، گم شده !پیرزن سالها یک چشمش به در خانه و یک چشمش اشک بود و آخرش هم مرد و بچه اش را ندید....
اقای یانکی اون انشاا... این عرایض مقبول نظر واقع گردد و شما هم بتوانید در یکی از مجامع عمومی در حضور همه از قول من و کبری خانوم عذر خواهی مفصلی از اسرائیل بکنید ، اگر هم صلاح دانستید با دولت امریکا هماهنگ کنید تا خودمان بیاییم حضورا حلالیت بطلبیم زیاده عرضی نیست
فقط یک کلمه: مَــــــــرد
برای بعضی ها نامش، آقای خامنه ای است
بعضی دیگر، مقام معظم رهبری، آیت الله خامنه ای، معظم له یا رهبر انقلاب خطابش می کنند.
برای برخی دیگر آقا سید علی آقای خامنه ای، حضرت آقا یا امام خامنه ای است.
کسانی هم هستند در آن سوی مرزها که سیدنا القائد صدایش می کنند.
برای من اما ... بگذریم!
این رزها که از فتنه ی شومِ شام تا کوچه پس کوچه های خون آلود منامه و کویته و بغداد بوی خون و جنون می آید.
این روزها که آرواره ی ماهواره های وهابی و مافیای رسانه ایِ بیت تکفیر و نفاق، دندان شبهه های شیطانی شان را در تن یقین بعضی از برادران مسلمانمان فرو می کنند.
این روزها که گزینه های روی میز 1+5 گرگ، دورنمای میراث احمدی روشن ها را در سایه ی تاریکی فرو برده است.
این روزها که تیتر تکراری خبرهای هر روز دنیا خونین شدن سنگفرش های فلان نقطه ی دنیا از خون شیعیان جهان است.
این روزها که حراج حجاب مانکن های متحرک در خیابان های شهرهایمان، مادران شهدا را شکنجه می دهد.
این روزها که ...
این روزها که هجوم گله ی کفتارهای شیطان، محاصره مان می کند، دلمان خوش می شود به دیدن چهره ی "مردی" که نائب حضرت عشق است.
مردی که کافیست فقط بگوید "غلطی از اسرائیل سر بزند تلآویو و حیفا را با خاک یکسان میکنیم" تا خواب را از چشم ژنرال های اسراییلی بگیرد.
مردی که تجلی سلیمانی اقتدارش، سردمداران معبد سلیمان را آشفته کرده است.
مردی که در این بیست و چند سال رهبری، کشتی انقلاب را به مدد خداوند، خمینی وار ناخدایی کرده است تا آنجا که دشمنانش صریح گفته اند " خامنه ای، خلف صالح خمینی است".
مردی که در روزهای آشفته ی غیبت، آرام دل جغرافیای شیعه است.
مردی که ... بگذریم!
برای بعضی ها نامش مقام معظم رهبری، آیت الله خامنه ای یا امام خامنه ای است.
من اما در روزگاری که نامردها، پشت میز ریاست جهان نشسته اند، او را با یک کلمه خطاب می کنم : مــــــَــــــرد...
این پیام را برای 10 نفر بفرست تا ظهر خبرهای خوبی میشنوی!
برادر و خواهر عزیم این را حتماً بخوان و اگاه باش!
این روزها مسلماً پیامهای زیادی مبنی بر اینکه آخر آنها نوشته شده آن را برای 10 نفر بفرست تا امروز یا چند ساعت دیگه یا این هفته معجزه ببینی به چشمت خورده است.
راستی تا حالا فکر کردید مبداء این پیامها از کجاست ؟
به کجا میروند؟
هدف از ارسالشان چیست؟
و یا از کدام کشور شروع میشوند؟
پس خوب توجه کن!
هفته ی گذشته روزنامه ی نیوز تلاویو در چاپ سراسری خود با این تیتر که چگونه اسلام را متزلزل کنیم سپس آن را در اختیار بگیریم منتشر شد.
{ هنری لیونر} که به عنوان فقیه دینی در اسرائيل فعاليت ميكند تصريح كرد كه"" همكاران ما شب و روز در واتساپ در حال تلاش برای تضعیف اسلام در بین مسلمانان هستند.
هنری لیونر افزود: ما با طراحی پیامها فارسی عربی -ترکی و اردویی و آوردن نام پیامبر و ائمه، در آخر پیامها مینویسیم آن را برای 10 نفر بفرست تا امروز معجزه ببینی! با گذشت امروز یا ساعت یا هفته مسلمانان میبینند که خبری از معجزه نیست پس آن را خرافات تلقی میکنند و اینگونه ایمانشان را کم کم از دست میدهند".
ان شاء الله از امروز با دیدن این گونه پیامها از ارسالشان خوداری کنیم یا اگر خواستیم که
انها را ارسال کنیم باید آن قسمت معجزه را حذف کنیم.
بقیه مسلمانان را از نقشه ی شوم یهودیان آگاه و مطلع سازید.
به اشتراک بگذارید.
من اصرار دارم این منطقه را
«غرب آسیا» بگویم، نه خاورمیانه. تعبیر خاور دور، خاور نزدیک، خاور میانه درست
نیست. دور از کجا؟ از اروپا. نزدیک به کجا؟ به اروپا. یعنی مرکز دنیا اروپاست؛ هر
جائی که از اروپا دورتر است، اسمش خاور دور است؛ هر جا نزدیکتر است، خاور نزدیک
است؛ هر جا وسط است، خاورمیانه است! این تعریفی است که خود اروپائیها کردند؛ نه،
ما این را قبول نداریم. آسیا یک قارهای است؛ شرقی دارد، غربی دارد، وسطی دارد؛ ما
در غرب آسیا قرار داریم. بنابراین منطقهی ما اسمش منطقهی غرب آسیاست، نه منطقهی
خاورمیانه.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اساتید
دانشگاه
ا/۱۳۹۱/۰۵/۲۲
دوستان ولایی همت کنن آنقدر انتشار بدن تا برای
همه ی عزیزان این نکته جا بیوفته و ادبیاتشون درست بشه.ان شاءالله
چندهفته ای است که رسانه های غربی هجمه ضدفرهنگی خود برای ترویج سبک زندگی سکولار و تبلیغ آزادی های بی قید و بند را شدت بخشیده اند. جنجال رسانه های غربی علیه ارزش ها و باورهای اسلامی-ایرانی نشان می دهد که بدون شک استحاله فرهنگی و اجتماعی و تغییر هویت کشورها، برای قدرت های استعماری اهمیت بیشتری از مسائل سیاسی دارد.
اگر مجموعه فعالیت های ضدفرهنگی رسانه های غربی طی هفته های گذشته را خلاصه کنیم، باید بگوییم تمام خواسته هایشان از جامعه و دولت ایران موارد زیر بوده است:
1. جمعیت ایران نباید افزایش پیدا کند.
2. زنان ایرانی باید حجاب را از سر بردارند.
3. رقص باید در اماکن عمومی ایران آزاد شود.
4. چارچوب شرعی روابط زن و مرد باید شکسته شود.
1. مخالفت با افزایش جمعیت در ایران
تدبیر حکیمانه رهبر انقلاب در توصیه به ازدیاد نسل و هشدار معظم له نسبت به عواقب کاهش جمعیت جوان -که با تنظیم سیاست های جمعیتی و عملیاتی شدن آن همراه شد- ناخرسندی بیگانگان را به همراه داشت.
بی بی سی فارسی (BBCPersian) :
«بسیاری از کارشناسان با اشاره به محدودیت امکانات طبیعی از جمله کمبود شدید آب و همچنین وجود پدیده مزمن بیکاری در ایران، افزایش جمعیت را به معنی تشدید مشکلات موجود و زمینهساز ایجاد بحرانهای اجتماعی و اقتصادی داخلی و حتی درگیریهای منطقهای در آینده دانستهاند.»[!]
«گفته می شد که جریانات سال 2009 [فتنه88] در ایران تکرار نخواهد شد، چون تورم جوانان از بین رفته است. با افزایش جمعیت و ایجاد تورم دوباره جوان، خود رژیم باید نگران آینده اش باشد.»[!]
رسانه دولتی امریکا "بی حجابی" را از لوازم رسیدن به "جامعه مدنی" معرفی می کند!
رادیوفردا (radiofarda) :
«کم نبودهاند کسانی که علاقه و تأکید رهبر جمهوری اسلامی را با اهداف و مقاصد دیگری، از افزایش جمعیت مسلمانان به ویژه شیعیان گرفته تا تأمین نیروی نظامی برای جنگها و درگیریهای احتمالی ایران در آینده و تغییر کارکرد و نقش اجتماعی زنان حاضر در جامعه به مادران در خانهها، توضیح داده و تفسیر کردهاند.»
دویچه وله (DeutscheWelle) :
« نگاه کلی حاکمیت، حذف زنان از جامعه است.»[!]
همه این خبرسازی ها و جنجال آفرینی ها در حالی صورت می گیرد که همین رسانه ها چند سال پیش به نقل از نتایج «بیست و پنجمین کنگره بین المللی جمعیت» تصریح کردند: «آنچه جمعیت شناسان و اقتصاددانان را نگران می کند، پیر شدن روزافزون جمعیت جهان به دلیل کاهش میزان باروری است که پیآمد محتوم آن افزایش جمعیت کهنسال است... جمعیت ایران پیرتر شده و میانه سنی آن از بیست سال به بالای بیست و سه سال رسیده است.»
2. ترویج بی حجابی به بهانه آزادی!
در حالی که مسلمانان کشورهای مختلف غربی در سال های اخیر با محدودیت هایی از جمله محدودیت در پوشش اسلامی مواجه شده اند، رسانه های آنان بدون توجه به دغدغه های دینی، فرهنگی و اجتماعی زنان ایرانی، به بهانه های مختلف از آن ها می خواهند حجاب از سر بردارند. جالب اینجاست که آن ها آرزوی خود را به عنوان مطالبه زنان ایرانی مطرح می کنند!
طی هفته های اخیر اجرای این مأموریت بر عهده یک خبرنگار بدسابقه گذاشته شده بود. این مستخدم رسانه های بیگانه، با ایجاد صفحه ای در فیس بوک، مدعی است تعداد زیادی از زنان ایرانی عکس های بدون حجاب خود را برای او فرستاده اند. البته در صفحه یادشده تنها تعداد معدودی عکس یافت می شود...
بررسی میزان صحت و وثاقت تصاویر و مطالب صفحه ای که توسط یک نفر مدیریت می شود -و به راحتی می تواند عکسی را بارگذاری یا مطلبی را حذف کند- نیازمند مجالی جداگانه است، اما بدون شک اقدام این خبرنگار و پشتیبانی یکدست تمام رسانه های غربی از وی، تأملی جدی را طلب می کند.
از بی حجابی زنان ایرانی چه چیزی عاید رسانه های غربی می شود؟ چرا آن ها اینقدر به بی حجابی زنان در ایران علاقه دارند؟ چرا برای صفحه ای با کمتر از 80 عکس، این همه سروصدا به راه می افتد؟
رسانه دولتی امریکا "بی حجابی" را از لوازم رسیدن به "جامعه مدنی" معرفی می کند!
بی بی سی فارسی:
«صفحه "آزادی های یواشکی زنان در ایران" اهمیت دارد. این صفحه، تصویر زنانی را جلوی دیدگان عموم می گذارد که "بی حجاب" هستند، نه "بدحجاب"... چتر مشترکی که همه آن ها زیرش جمع شده اند، نشان دادن این واقعیت است که حجابی که بر سر دارند، "توسری" است و نه "روسری".»[!]
رادیوفردا:
«حجاب، چالشی گره خورده با جمهوری اسلامی است.» و ....
از بی حجابی زنان ایرانی چه چیزی عاید رسانه های غربی می شود؟ چرا آن ها اینقدر به بی حجابی زنان در ایران علاقه دارند؟ چرا برای صفحه ای با کمتر از 80 عکس، این همه سروصدا به راه می افتد؟
تنها چند تیتر به عنوان نمونه
تلویزیون بی بی سی فارسی با تعریف و تمجید از بی حجابی در برنامه ای ویژه، وانمود کرد که زنان ایرانی عاشق بی حجابی اند؛ اما در این میان یکی از کارشناسانش (منصوره شجاعی/ فعال حقوق زنان) که خود از طرفداران بی حجابی است، با ناراحتی اذعان کرد: «در اردیبهشت 83 یادم نمی رود که پس از زلزله بم، زنان در تهران "کیف زلزله" درست کرده بودند؛ چراغ قوه، خوراکی و... همه زنان بدون استثنا در آن کیف "روسری" گذاشته بودند. من آن موقع یک مقاله ای نوشتم که مواظب باشید حجاب نهادینه شده است، یعنی یک زن بدون آنکه کسی بگوید اولین چیزی که در ساکش می گذارد، روسری اش است.»
درخواست بی شرمانه ی دختر خاله هوسباز...........
این داستان واقعی است….حتما بخوانید
در تاریخ ۲۰ مهرماه سال ۶۵ جوانی به نام امین ، نامه ای برای مجله ی زن روز می نویسد و داستان عجیب زندگی خود را بازگو می کند:
نامه ی اول:
پسری ۱۷ ساله هستم و در خانواده ای مرفه و ثروتمند زندگی می کنم. پدرو مادرم هر دو پزشک هستند و از صبح زود تا پاسی از شب را خارج از منزل سپری می کنند. انقدر مشغله ی کاری شان زیاد است که اصلا از خودشان نمی پرسند تنها فرزندشان ( من ) کجا هستم ؟ چکار می کنم ؟ با چه کسی رفت و امد دارم؟… تنها کاری که آنها برایم کردند این بود که برای رفع مشکل تنهایی ام در خانه ، دختر خاله ام ( که همسن خودم می باشد ) را به سرپرستی پذیرفتند ، تا تنهایی ام را پر کند. غافل از اینکه این آغاز مشکلات من بود. یکسال است که دختر خاله ام به خانه ی ما آمده و مدام با پوشیدن لباسهای نیمه برهنه و آرایش های هوس برانگیز و ترفندهای شیطانی ، از من تقاضای نامشروع با خود را می کند. اما به لطف خدا من تا به حال اسیر این هوسبازیهایش نشده ام و بر خلاف پدر و مادرم که می دانم مثل دختر خاله ام اهل هوسبازی هستند ، دامن خود را به گناه آلوده نکرده ام.
شما را به خدا کمکم کنید. چطور می توانم جواب حرفهای چرب و نرم دختر خاله ام را بدم؟ بارها او را نصیحت کرده ام ، اما گوشش بدهکار نیست. می دانم که اگر موضوع را با پدر و مادرم مطرح کنم ، انها نیز از دختر خاله ام حمایت می کنند. می دانم که زیبایی ام باعث می شود که دختر خاله ام اشتیاق بیشتری به من پیدا کند. اگر موهای طلایی و چهره ی زیبا نداشتم شاید اینطور نمیشد.من نمی خواهم تسلیم شوم ، نمی خواهم گناه کنم. ای کاش زیبا نبودم ، ای کاش در خانواده ای فقیر زندگی می کردم و چهره ی زشتی داشتم تا چنین اتفاقی برایم نمی افتاد. کمکم کنید که او را هدایت کنم ، کمکم کنید به گناه نیفتم …
با تشکر ، برادرتان امین ۲۰ مهرماه ۱۳۶۵ ساعت ۱۷:۳۰
نامه ی دوم:
امین در تاریخ ۱ دی ماه ۱۳۶۵ نامه ی دوم خود را به مجله ی زن روز ارسال می کند :
مسئولین مجله زن روز ، سلام! مدتهاست که منتظر جواب شما هستم ، اما هنوز نامه ای از شما دریافت نکرده ام. قضیه ی جالبی برایم اتفاق افتاده که خدمتتان بازگو می کنم:
حدود یک هفته بعد از اینکه برای شما نامه نوشتم و در مورد هوسبازی های دختر خاله ام توضیح دادم ، شبی در خواب مردی سبز پوش را دیدم که به من گفت: امین جان! وقت ان رسیده که به دانشگاه اصلی بروی ، وقت را تلف نکن… تعبیر خواب را از روحانی مسجدمان پرسیدم و گفتند: دانشگاه اصلی همان جبهه است. الان که دارم این نامه را برایتان می نویسم عازم جبهه هستم. شاید لایق شهادت گردم و تا آمدن جوابتان به سوی معبودم پر کشیده باشم ، برای همین آدرس مدیر دبیرستانمان را میدهم که اگر جواب نامه ام را فرستادید و من در این دنیا نبودم ، به شما خبر شهادتم را بدهد. اگر هم که زنده بودم ، خودم جواب خواهم داد…
خداحافظ و التماس دعا!
برادرتان امین ۱ دی ماه ۱۳۶۵
امین چهار روز بعد از نوشتن نامه ی دوم ، در عملیات کربلای چهار به شهادت رسید…
… نمی دونم چی بگم
فقط میگم خدایا! تو رو قرآنت من رو مثل امین آزمایش نکن
خدایا! اگه قراره مث امین آزمایش بشم ، تو رو قرآنت بهم معرفت یوسف پیامبر ع رو بده ، همونطور که به امین دادی
خدایا امین توی کنکور دنیا قبول شد و رفت دانشگاه ، به مدرک شهادت هم رسید ، به ما جوونای امروزی هم مدرک عاقبت به خیری بده
بسه دیگه ! به خودت قسم از گناه خسته شدیم.
دلمون میخاد در کنار تو به آرامش برسیم ، پس نذار توی دامن شیطان بمونیم…
خدایا دلمون میخاد مث امین بفهمیم لذت گناه پوچ و زود گذره
دلمون میخاد بفهمیم آرامش توی گناه نکردنه
خدایا! امین برا اینکه گناه نکنه آرزو میکرد زیبایی و ثروت نداشته باشه
اما بعضی از ما دخترو پسرای امروزی به هر دری می زنیم که خودمون رو جلو جنس مخالف زیبا جلوه بدیم
هر کاری می کنیم که دل طرف مقابلمون رو بلرزونیم
غافل از اینکه اگه دل یه جوون به خاطر رفتار ما بلرزه و به گناه بیفته ، اشک امام زمان عج جاری میشه
خدایا! چرا من اینا رو نمی فهمم؟ دستمون رو بگیر خدا
تو رو به خوبانت بهمون لیاقت امین شدن رو عطا کن….